سرنوشت افزایش تولید گاز پارس جنوبی چه می شود؟

احداث نیروگاه برق داخلی و خارجی با استفاده از خوراک گاز می تواند ارزش افزوده قابل توجهی برای گاز مصرفی ایجاد کند مقوله‌ای که ایران در آن مهارت قابل توجهی دارد.

به گزارش خبرنگار مهر، چندی پیش عملیات بارگیری (Load Out) جکت سرچاهی سکوی ۱۱B طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی برای انتقال به محل نصب خود در مرز مشترک ایران و قطر آغاز و با بارگیری این جکت طلسم طرح توسعه فاز ۱۱ پارس جنوبی به‌طور رسمی شکسته شد. این در حالی است که روزهای پایانی سال گذشته نیز فاز ۱۳ پارس جنوبی به طور کامل تکمیل شد و ظرفیت تولید گاز کشور از ۷۰۰ میلیون مترمکعب فراتر رفت. روند تکمیل فازهای پارس جنوبی و حتی تقویت و توسعه آنها یک پیام به همراه دارد: افزایش تولید گاز. این افزایش تولید گاز در حالی انجام می‌شود که به نظر می‌رسد برنامه ریزی زنجیره واری برای آن طراحی نشده است. برآوردها نشان می‌دهد در دولت تدبیر و امید توفیق چندانی در زمینه تعریف مقصد صادراتی جدید نداشتیم و عملاً در صورتی که اقدام عملیاتی نداشته باشیم در آینده نزدیک با در اختیار داشتن نخستین ذخایر گازی قابل استحصال جهان از بازار گاز کنار گذاشته می‌شویم.

ایران، سرآمد در صنعت برق منطقه

یکی از بخش‌هایی که می‌تواند همپای صادرات گاز نقش مهمی را در اقتصاد کشور و منطقه ایفا کند، صادرات برق است. احداث نیروگاه‌هایی که از گاز به عنوان خوراک استفاده می‌کنند می‌تواند یکی از بهترین روش‌ها برای ایجاد ارزش افزوده برای گاز تولیدی کشور باشد.

پیام باقری، نایب رئیس هیأت مدیره فدراسیون صادرات انرژی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه نخست باید نگاهی به توانمندی و شرایط داخلی کشور داشته باشیم، گفت: ایران در بخش ساخت تجهیزات صنعت برق و ارائه خدمات فنی و مهندسی مهارت قابل توجهی دارد این در حالی است که تقاضای مطلوبی نیز برای هر دوی این بخش‌ها در منطقه وجود دارد. از سویی دیگر با توجه به اینکه پایه تولید برق را می‌توان گاز، که در ایران به میزان زیادی وجود دارد، قرار داد، که به دلیل فراوانی آن هزینه تولید تمام شده برق در ایران نسبت به همسایگان رقم اقتصادی‌تری است.

وی افزود: با وجود چنین پتانسیل‌هایی که می‌توان برق ایران را در مقایسه با همسایگان رقابتی کند، مشکلاتی در داخل کشور وجود دارد که تنها مربوط به بخش داخلی است و حتی ارتباطی به تحریم‌ها ندارد. همین مشکلات در هزینه نهایی تولید اثرگذار است.

انسداد شریان صادرات برق زیر ذره بین

به گفته این عضو سندیکای برق ایران نرخ بالای بهره برای زمانی که سرمایه مورد نیاز را از بانک دریافت کرده باشید، مشکلات حق بیمه و مالیات نیز می‌تواند هزینه نهایی تولید را بالا برد. تقاضای بالایی برای تجهیزات، خدمات برق و خود انرژی برق وجود دارد.

باقری ادامه داد: برای آنکه بتوانیم فعل صادرات را عملیاتی کنیم نیازمند حلقه‌های واسط هستیم که از جمله آن‌ها می‌توان به نظام بانکی، گمرکات، ناوگان حمل و نقل کشور … اشاره کرد.

این مقام مسؤول اظهار داشت: در شرایط تحریم دریافت درآمدهای حاصل از صادرات به راحتی امکان پذیر نیست. یکی از روش‌هایی که می‌تواند به حوزه صادراتی برق کشور در سال رونق تولید کمک بیشتری کند، تحریک تقاضای خارجی برای برق، خدمات فنی و مهندسی و تجهیزات است. برای تحقق چنین هدفی باید همراهی بین المللی مقامات کشور را داشته باشیم.

پیمان ارزی راهگشای توسعه صادرات / صادرات، موتور جهش تولید

وی گفت: یکی از اقداماتی که می‌تواند در راستای بهبود اوضاع صادرات برق باشد، شکل گرفتن پیمان‌های ارزی است که بانک مرکزی باید برای آن اقدام کند. از سویی دیگر تهاتر و ایجاد تعرفه‌های ترجیحی برای کشورهای منطقه از راهکارهای حمایت از صادرات برق است.

بر اساس اظهارات باقری در سال گذشته از ۱۳۰۰ میلیارد تومانی که برای صادرات غیر نفتی برای صادرکنندگان در نظر گرفته شده بود تنها ۲۰ میلیارد تومان آن اختصاص یافت؛ در صورتی که این ملاحظات در بخش صادرات برق رعایت شود می‌توان صادرات را موتور جهش تولید دانست.

بازار نفت چه زمانی احیا می‌شود؟

با اجرای توافق کاهش تولید گروه اوپک پلاس، شاهد بهبود نسبی قیمتهای نفت هستیم اما کارشناسان بر این باورند که برای بازگشت به دوران گذشته بازار، باید منتظر ریشه‌کن شدن ویروس کرونا و به حرکت درآمدن موتور صنعت و اقتصاد ماند.

به گزارش ایسنا، تحت توافق اوپک پلاس که ۲۳ کشور در آن حضور دارند، قرار است تولید و عرضه ۹.۷ میلیون بشکه در روز نفت طی ماههای مه و ژوئن کاهش داده شود و سپس محدودیت عرضه تا پایان سال ۲۰۲۰ به ۷.۷ میلیون بشکه در روز و از سال ۲۰۲۱ تا سه ماهه اول سال ۲۰۲۰ به ۵.۸ میلیون بشکه در روز برسد. البته گمانه زنی هایی مبنی بر عدم پایبندی کشورها به این توافق وجود دارد و بسیاری از تحلیلگران پیش بینی می کنند که این رقم برای جبران افت روزانه ۲۰ میلیون بشکه تقاضا برای نفت که ناشی از شیوع پاندمی ویروس کرونا در سه ماهه اول بوده است، کافی نخواهد بود.

اس اند پی گلوبال پلاتس آنالیتیکس برآورد کرده که بازار شاهد کاهش حدود ۲.۱ میلیون بشکه در روز تولید غیراقتصادی بوده که به هیچ وجه برای جلوگیری از اشباع مخازن نفت تا چند هفته دیگر کافی نخواهد بود. همچنین کریس میگلی، مدیر بخش تحلیل “اس اند پی پلاس” در این باره گفت: با وجود کاهش تولید اوپک پلاس، کاهش تولید بیشتری به خصوص در آمریکا و کانادا ضروری است و قیمتهای اندک در یک تا دو ماه آینده ضروری هستند تا عرضه شکاف ۱۵ تا ۲۰ میلیون بشکه در روز خود با تقاضا را پر کند.

تا پایان سال ۲۰۲۰ منتظر بهبود بازار نفت نباشید

با این وجود امید به بهبود تقاضا قیمت نفت را افزایش داده است. جهانبخش امینی – کارشناس حوزه انرژی – درباره وضعیت بازار نفت و عوامل موثر در بهبود شرایط به ایسنا گفت: قطعا تصمیم اوپک برای کاهش تولید نفت یک تصمیم درست بوده اما این تصمیم دچار اتفاقات گوناگونی شد که اگر شرایط عادی بود، این مساله می توانست بازار نفت را دچار تحرک کند، در شرایط فعلی که ویروس کرونا در دنیا شیوع پیدا کرده و شاهد کاهش حمل و نقل و حتی تولید هستیم، مصرف انرژی به شدت کاهش پیدا کرده است.

وی با بیان اینکه این مساله موجب پر شدن مخازن و انباشت عرضه انرژی در دنیا شد، اظهار کرد: این موضوع کاهش قیمت ها را به دنبال داشت، حتی در برخی کشورها همچون آمریکا این مساله تا جایی پیش رفت که تولیدکنندگان برای فروش نفت امتیازاتی را قائل شدند تا بتوانند از ذخیره خود بکاهند. در آمریکا اینگونه است که تولیدکننده اگر بخواهد تولید خود را متوقف کند باید هزینه زیادی را به دولت بپردازد، به همین دلیل تولیدکنندگان این کشور با مشکلات زیادی مواجه شدند.

این کارشناس حوزه انرژی با تاکید بر اینکه با روند کنترل وضعیت کرونا و راهکارهای جدید برای صنعت حمل و نقل و تولید، شاهد بهبود وضعیت قیمت ها در صنعت نفت هستیم، تصریح کرد: درحال حاضر  کشورهای مختلف سازو کارهایی را برای به حرکت درآمدن موتور صنعت و اقتصاد به کار گرفته اند که همین مساله موجب افزایش تقاضا شده است، اما نباید انتظار تغییر و تحول بزرگ در کوتاه مدت برای صنعت نفت را داشته باشیم.

امینی افزود: باتوجه به اینکه مخازن تا حد زیادی پر شده است، بی شک بهبود شرایط فعلی بازار زمان‌بر خواهد بود اما طبق برآوردهای صورت گرفته تا پایان سال ۲۰۲۰ این وضعیت اسفناک و رکود اقتصادی حاکم خواهد بود اما  پس از ریشه کن شدن ویروس کرونا به دلیل جبران عقب ماندگی ها، رشد مصرف به صورت فزاینده ای افزایش خواهد یافت و در آن زمان بازار نفت احیا خواهد شد.

عراق به دنبال واردات برق از اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس

لوی الخطیب وزیر برق عراق از مذاکره برای واردات برق از اردن و اتصال به شبکه برق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) خبر داد و خاطرنشان کرد: بهای برق وارداتی از کشورهای GCC به میزان ۱۵ درصد از بهای برق ایران پایین‌تر است و اجرای آن یک سال زمان می‌برد.

به گزارش مقاومتی نیوز بر اساس اعلام پایگاه خبری المعلومه، لوی الخطیب وزیر برق عراق، در یک سخنرانی با اشاره به مشکلات صنعت برق عراق گفت که عراق به برنامه‌ریزی خود برای واردات برق از اردن و نیز اتصال به شبکه برق کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و نیز واردات گاز از ایران در آینده نزدیک ادامه می‌دهد.

وزیر برق عراق ادامه داد: با طرف اردنی درباره قرارداد واردات برق مذاکره کردیم اما این امر به ۲۴ ماه زمان نیاز دارد که میزان آن تا حد زیادی با واردات برق ایران مساوی است.

وی با اشاره به قرارداد واردات برق از کشورهای شورای همکاری خلیج فارس خاطرنشان کرد: بهای برق وارداتی از این کشورها به میزان ۱۵ درصد از بهای برق ایران پایین‌تر است و اجرای آن یک سال زمان می‌برد، اما بهای برق ایران بسیار رقابتی است؛ زیرا مربوط به بازار آزاد است.

اتحاد کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تامین امنیت انرژی

در سال ۲۰۱۱ فاز سوم شبکه بهم پیوسته کشورهای شورای همکاری خلیج فارس (GCC) با اتصال الکتریکی کشورهای شمالی این ناحیه یعنی کویت، عربستان، بحرین و قطر به دو کشور امارات متحده عربی و عمان تکمیل شد. از آن زمان این شش کشور علاوه بر ارتقای امنیت انرژی خود در حوزه انرژی الکتریکی، از مزایای تبادل برق در فصول و ایام  مختلف سال بهره‌مند می‌شوند.

برنامه بلند مدت GCC اتصال به شبکه‌های برق دیگر به خصوص شبکه‌ کشورهای شمال آفریقا و همچنین اروپا است. این درحالی است که ایران فرصت‌های خوبی برای گسترش ارتباطات الکتریکی، صادرات، تبادل و ترانزیت برق دارد که  درحال گذر است.

تقویت ارتباط الکتریکی ایران و عراق به استحکام روابط سیاسی دو کشور کمک می‌کند

نه تنها برخی کشورهای اطراف ما، خودشان نیاز به برق ارزان ایران دارند، بلکه در عین حال پلی برای اتصال الکتریکی ایران به سایر کشورهایی هستند که تمایل به داد و ستد انرژی الکتریکی دارند. گسترش ارتباطات در حوزه انرژی می‌تواند موجب تقویت روابط سیاسی کشورها شود.

کشور افغانستان علاوه بر نیاز فراوان به انرژی الکتریکی، مسیری برای ارتباط با کشورهای آسیای میانه است. آذربایجان که ارتباط الکتریکی دو طرفه با ایران دارد و بیشتر صادرکننده برق در ایام موردنیاز سال به کشور است، پلی برای ارتباط الکتریکی با کشور روسیه است.

کشور عراق تنها همسایه ایران است که ارتباط الکتریکی با ظرفیت بالایی با ایران دارد به طوری که نزدیک به ۸۰ درصد صادرات برق ایران سهم عراق است و در عین حال این کشور با واردات گاز از ایران بخشی از برق موردنیاز خود را در داخل تولید می‌کند.

همگام (سنکرون) کردن آزمایشی شبکه برق دو کشور در پاییز سال گذشته، زمینه ایجاد ارتباط الکتریکی پایدار و بلند مدت برای دو کشور را فراهم کرد. این ارتباط به صورت تبادل دو طرفه برق است و به معنای وابستگی یک سویه عراق به ایران نیست و به استحکام روابط سیاسی دو کشور کمک می‌کند.

مشارکت هرچه بیشتر ایران در بازسازی زیرساخت‌های برق عراق و سوریه بستر بهم پیوستگی شبکه برق ایران، عراق و سوریه را ایجاد می‌کند. فرصت‌هایی که ایران دارد به دلیل وجود تحریم‌های بانکی و مشکلات ناشی از سنگ‌اندازی‌های دشمنان، با موانعی روبرو است که تلاش و سرعت عمل بیش از پیش متولیان امر و یکپارچگی و همکاری همه نهادهای کشور را می‌طلبد.

بررسی بازارجهانی ال ان جی و نگاهی به وضعیت ایران در تجارت جهانی گاز

پس از پایان عصر نفت دومین سوخت پر مصرف فسیلی بدون شک گاز طبیعی خواهد شد و این سوخت پاک محور اصلی همه مجامع بین‌المللی و امنیت انرژی قرار خواهد گرفت. براین اساس بهترین و مناسب‌‌ترین روش انتقال گاز به خصوص در فواصل طولانی تبدیل آن به LNG است. در چند سال آینده و پس از تکمیل برخی از پروژه‌های در حال انجام، تولید و تقاضای گاز طبیعی به شدت در طول بیست سال آینده رشد خواهد نمود و به همراه LNG به سمت بازار یکپارچه جهانی حرکت خواهد کرد. در حال‌حاضر آسیا بزرگ‌ترین مقصد تقاضای LNG است.

تا ده سال قبل فقط 10 درصد تجارت دنیا گاز LNG بود لیکن امروز به ٣٠ درصد رسید و تا سال ٢٠۵٠ حدود ۵٠ درصد تجارت دنیا را شامل خواهد شد. علت رشد بازار LNG شدت تقاضای آن از سوی کشورهای آسیایی است که با خط لوله نمی توان به آنها گاز صادر کرد. موضوع بعدی ویژگی‌های خاص گاز طبیعی از ابعاد اقتصادی و زیست¬محیطی، این حامل انرژی را به عنوان یک حامل انرژی مطلوب در بخشهای مصرف¬کننده انرژی کشور معرفی نموده است.

طبق اطلاعات بین المللی پیش بینی می شود سرعت رشد معاملات LNG، هفت برابر خطوط لوله گاز گردد، اهمیت رشد تجارت LNG در مقایسه با خط لوله این است که به راحتی می‌توان محموله‌های آن را در پاسخگویی به نوسانات عرضه و تقاضای منطقه‌ای هدایت نمود. از طرف دیگر در تجارت جهانی گاز قراردادهای LNG در حال طولانی تر و انعطاف پذیرتر شدن هستند، چراکه 90% قراردادهای امضا شده LNG در سال 2019 دارای انعطاف پذیری مقصد تحویل بوده اند.

منطقه خاورمیانه بزرگترین ذخایر گاز طبیعی کشف شده در جهان را دارا است، اما این منطقه موفق به استفاده کامل از این منابع ارزشمند و بازاریابی بین المللی نشده است. به استثنای کشور قطر، در سایر کشورها صادرات از طریق خط لوله و LNG به حداقل رسیده است و رشد سریع تقاضای داخلی گاز به این معنی است که هر گونه افزایش تولید در منطقه به راحتی جذب داخلی می شود. منطقه خاورمیانه تا سال 2020 بیش از 730 میلیارد متر مکعب گاز تولید خواهد کرد و تا سال 2030 به حدود 920 میلیارد متر مکعب افزایش می یابد. با این وجود، بازارهای بین المللی ممکن است این اثرگذاری را کامل احساس نکنند چراکه انتظار می رود رشد سریع تقاضا نیز در این منطقه مشاهده شود. ایران و عربستان سعودی به تنهایی می توانند بیش از 50 درصد از تولید گاز منطقه را تا سال 2030 جذب نمایند. قطر همچنان بزرگترین صادر کننده گاز در منطقه خواهد بود و با افزایش سطح تولید پروژه میدان شمالی، شاهد افزایش صادرات LNG این کشور نیز خواهیم بود.

منابع کشف شده گاز در بخش خاورمیانه در انتهای سال 2018 مجموعاً 75.5 تریلیون متر مکعب یا 38.4 درصد کل جهان است، اما تا چه حد این منطقه قادر به استفاده از این پتانسیل است، مشخص نبوده و ایران نیز در صدر این موضوع قرار دارد. لازم به ذکر است سهم ایران از تجارت جهانی گاز علیرغم اینکه دومین ذخایر جهانی گاز را دارا می باشد کمتر از یک درصد بوده و صادرات از ایران به دلیل تقاضای داخلی و عدم سرمایه‌گذاری خارجی به احتمال زیاد در حد کم باقی خواهد ماند.

در حال حاضر کشور قطر بزرگترین صادره کننده LNG جهان است و 83 درصد از کل صادرات منطقه خاورمیانه را دارد و بعد از آن استرالیا و مقام سوم از آن آمریکا است و با فاصله کمی کشور نیجریه در مقام چهارم جهان قرار دارد. همچنین کشورهای ژاپن، چین، کره جنوبی و هند بزرگترین کشورهای وارد کننده LNG در انتهای سال 2018 بوده اند. یک دهه پیش، ایالات متحده انتظار داشت به دلیل کاهش منابع داخلی و افزایش تقاضا به یک وارد کننده بزرگ LNG تبدیل شود. لیکن انقلاب گاز شیل ایالات متحده را از یک وارد کننده خالص LNG به یک صادر کننده تبدیل نمود و تاسیسات LNG که برای واردات ساخته شده بود به پایانه های صادرات تبدیل شدند. با درنظر گرفتن فراوانی و ارزانی گاز شیل در آمریکا و پروژه‌های پیش‌روی LNG این کشور، انتظار آن است که این بازیگر قیمت‌ساز باشد. در کوتاه‌مدت قیمت‌ها می‌توانند به قیمت هنری‌هاب بسیار نزدیک شوند. با فرض هنری‌هاب 2 تا 3 دلاری در کوتاه‌مدت ده‌ها میلیون تن LNG از آمریکا روانه بازار می‌شود که این موضوع علاوه بر قیمت، قراردادها را نیز متاثر می‌سازد. پس می توان گفت انقلاب شیل در صنعت گاز به مراتب بزرگ‌تر از انقلاب شیل در صنعت نفت بوده است.

بازار آسیا به نحو قابل ملاحظه ای متکی به LNG است و پتانسیل خوبی در این خصوص وجود دارد. موقعیت استراتژیک ایران، در صورت توسعه این واحدها فرصت خوبی را برای عرضه گاز به بازارهای آسیا و صدور LNG فراهم خواهد نمود. ایران در پایان سند چشم انداز توسعه می بایست 10 درصد از تجارت جهانی گاز طبیعی را در اختیار داشته باشد، اما میزان مصرف بالای داخلی و عدم توانایی ایران برای جذب سرمایه و تکنولوژی خارجی باعث خواهد شد تا ایران نتواند به اهداف خویش در بخش انرژی هم در برنامه ششم توسعه و هم در سند چشم انداز توسعه دست یابد. این در حالی است که همه کشورهای تولید کننده گاز طبیعی و LNG با سرمایه گذاری وسیع هم در صدد حفظ سهم خویش در بازار جهانی هستند و هم برای افزایش سهم خود در این بازار برای کوتاه مدت و بلند مدت برنامه ریزی کرده اند.

در سال‌های گذشته، ایران به لطف برخورداری از منابع عظیم گاز طبیعی، سیاست حضور در بازارهای دوردست صادرات گاز را در پیش گرفت. در این باره چندین طرح تولید LNG در کشور تعریف شد. با این وجود در دهه گذشته به دلیل وقفه‎هایی که به سبب محدودیت‌های بین‎المللی در مسیر توسعه میادین گازی کشور رخ داد و همچنین رشد فزآینده مصرف داخلی و البته عدم دسترسی به تکنولوژی مورد نیاز، سیاست توسعه صادرات گاز از طریق LNG مسکوت ماند.

سیاست‌های گازی ایران می بایست به گونه‌ای تدوین گردد که گاز سوزی در بخش خانگی و فرصت‌سوزی در بخش صادرات گاز جای خود را به ارزش افزوده دهد. یعنی از طریق تبدیل گاز به محصول صادراتی همچون LNG کشور به دنبال در دست گرفتن سهمی از بازار منطقه باشد. در حال‌حاضر سیاست حمایت از توسعه واحدهای کوچک و شناور LNG و همچنین استفاده از مازاد ظرفیت در واحدهای LNG کشور عمان به دلیل کمبود منابع گاز می‌تواند جهت ورود به بازار LNG کارگشا باشد. به نظر می‌رسد برای صادرات گاز به عمان از آب‌های عمیق از نظر فنی مشکلی وجود ندارد، اگر قرارداد اجرایی گردد 3 سال بعد از آن می‌توان شاهد صادرات گاز به عمان و آغاز ورود به بازار بین‌المللی LNG بود.

زانا احمدی؛ کارشناس حوزه انرژی

منبع: پایگاه خبری و تحلیلی مثلث انرژی

https://bit.ly/3aYGrkh